به جرأت میتوان گفت هیچ کدام از پایتختهای جهان جاذبههای طبیعی این شهر را ندارند. بهعنوان مثال میتوان به قله بسیار زیبای دماوند اشاره کرد. دماوند پشت پنجرههای ماست. در هیچ پایتختی چنین تصویری از طبیعت زیبا نمیتوان پیدا کرد. در کنار این قله زیبا مناطق طبیعی بسیاری هست.
قدیمیترین منطقه حفاظت شده دنیا نیز در کنار تهران جای گرفته است. خجیر و سرخه حصار بهعنوان ریههای شهر تهران و همچنین منطقه ورجین و البرز مرکزی به تهران ویژگی منحصر به فردی دادهاند. اما نکته جالب این است که از میان اینهمه سهم شهروندان تهرانی بسیار ناچیز است. جاذبههایی که در کنار شهر هستند بیش از اینکه حس زیبایی دوستی شهروندان را جلایی دهند، حس تملک آنان را برانگیختهاند و شهروندان بسیاری به این مناطق یورش آوردهاند.
مدتهاست که ما شاهد خوردهشدن زمینهای اطراف تهران هستیم. مردم، اشخاص حقیقی و حقوقی اراضی ملی اطراف شهر را به تملک خود درآوردهاند و در آن ساخت و ساز کردهاند. آنان حریم رودخانهها، مناطق حفاظتشده و مناطق طبیعی بسیاری را تصاحب کردهاند و به آن یورش آوردهاند؛ شاید به همین دلیل است که تهران نه تنها به مانند چندین سال پیشاش نیست بلکه با تهران 3-2 سال پیش نیز تفاوت دارد و هر روز طبیعت پیرامون آن بیشتر از دست میرود. این در حالی است که تهران بهدلیل داشتن مناطق طبیعی منحصر به فرد و مدیریتی درست میتواند به یکی از بهترین مناطق طبیعی که بسیاری از مردم را بهخود جذب میکند، تبدیل شود.
گلندوک و ورجین که بهعنوان ریههای شهر محسوب میشوند امروزه بهدلیل مدیریت نهچندان درست به محلی برای ساخت و ساز تبدیل شدهاند. این وضعیت در مورد بسیاری از مناطق اطراف تهران نیز صادق است. این شهر به نحو حیرتانگیزی به محیط طبیعی پیرامون خود بیتوجه است.
ما در طول سالهای گذشته حتی اگر به محیطزیست توجه کردهایم، عمدتا نگاهمان توجه به محیطزیست انسانساز بودهاست. در واقع توجه به محیطزیستی که آلایندگی به همراه دارد نمیتواند شاخصه مناسبی در توسعه پایدار باشد. ما در طول سالهای گذشته به محیطزیست توجه نکردهایم. اگر نگران بودیم، بیشتر نگران آلودگی کارخانههایی بودیم که در شهر آلودگی بهوجود میآوردند.
اگر نگران بودیم، بیشتر آلودگیهای هوا و آب و محیطزیست شهر ما را نگران کرده بودند. به همین دلیل هیچگاه در طول سالهای گذشته به طبیعت و محیطزیست طبیعی روی نیاوردهایم. این در حالی است که مسئولان میتوانستند با توجه به الگوهای توسعه پایدار و اطلاعرسانی و آگاهی درست، توجه به محیطزیست طبیعی را به شهروندان بیاموزند و راههایی که آنان میتوانند به طبیعت آسیب نرسانند را به آنان یادآور شوند. اما در طول این سالها هیچ اتفاقی در این زمینه بهوجود نیامده است.
مناطق بکر طبیعی در اطراف تهران و نبود آگاهی لازم درمیان شهروندان، باعث فاجعه شدهاست. هر بار که شهروندان تهرانی خواستند به دامان طبیعت بروند و از آن بهرهببرند، نتوانستهاند به اطراف این شهر بروند. همیشه مسافتی طولانی طی کردهاند و هر وقت خود را به طبیعت رساندهاند، بیقیدانه آن را آلوده کردهاند و بازگشتهاند.
آنان آموزش ندیدهاند. هیچ نهادی برای آموزش شهروندان اقدامی نکردهاست. سازمان محیطزیست با وجود آنکه نسبت به دورههای قبل به حفظ محیطزیست علاقهمندتر و راغبتر است، اما اقدام خاصی نمیتواند انجام دهد. شکی نیست که سازمانهای مختلف تاکنون در مقابل محیطزیست نگاه اقتصادی داشتهاند و کمتر به ابعاد دیگر توجه کردهاند. بههمین دلیل است که حفظ محیطزیست انسانی همواره مورد توجه بوده و محیط طبیعی کاملا مهجور ماندهاست.
اما نگاه مدیریت شهری به این مقوله میتواند بسیار تاثیرگذار باشد. هماکنون کمیته گردشگری شهری در مرکز مطالعات شهری فعالیتهای بسیار خوبی را در این باره در دست اقدام دارد. اما مسلما این فعالیتها کافی نیست. مدیریت شهری باید در عرصه اطلاعرسانی و آگاهیدهی به مردم تلاش کند و آنان را از جاذبههای مختلف طبیعی اطراف شهر آگاه سازد و در شهروندان اشتیاق بسیاری برای سفر به مناطق حاشیهای تهران بهوجود آورد.
اما قبل از این کار باید به آنان بیاموزند که طبیعت را پاس بدارند. باید به آنان آموزش دهند که طبیعت را ویران نکنند و به آن احترام بگذارند. باید شهرداری و سازمان حفاظت محیطزیست دست به دست هم دهند و در یک حرکت بسیج گونه اطلاعرسانی کنند. پیرامون شهر تهران، منطقهای بسیار جذاب برای تمام علاقهمندان به طبیعت است و شهروندان تهرانی نیز بسیار به طبیعت علاقه دارند. تنها بسترش فراهم نیست.
هر ماه باشگاه هنر و طبیعت در خانه هنرمندان کارگاهی برگزار میکند که این کارگاه با استقبال پرشور مردم روبهروست. به زعم بسیاری از کارشناسان، اتفاقی که در این کارگاه رخ میدهد، بسیار قابل توجه است. این کارگاه مرکزی برای شهروندانی است که از زندگی شهری خسته شدهاند و میخواهند به طبیعت پناه ببرند.
شاید در این کارگاهها که یکشنبههای اول هر ماه در خانه هنرمندان برگزار میشود، میتوان به اشتیاق شهروندان تهرانی برای استفاده از طبیعت پی برد. اما تا زمانیکه نهادهایی مانند مدیریت شهری و سازمان حفاظت محیطزیست در اقدامی بسیجیگونه آگاهی بیشتری به شهروندان ندهند و آنان را برای بهره بهتر از طبیعت آماده نکنند و اقدامات مناسبی در این راستا انجام ندهند، نمیتوان انتظار انقلاب در این حوزه را داشت. حتی اگر اشتیاق شهروندان تهرانی برای طبیعتگردی و اکوتوریسم بیپایان باشد.
تمامی این نکات سخنانی کوتاه و مختصر در مورد تهران و جایگاه اکوتوریسمی آن است. مسلما باید مسئولان و مدیران مختلف تلاش بیشتری انجام دهند و کار در این عرصه را بهصورت جدیتری دنبال کنند.